خدا حافظ اعتیاد

ساخت وبلاگ
یه روز یکی از دوستانم از من پرسید ؛ این بیماری اعتیاد که شما میگید چیه ؟

پیش خودم کمی فکر کردم و بعدش گفتم : اگه بخوام بهت بگم بیماری اعتیاد چیه ؟ بهترین راهش اینه که خاطرات یکی از دوستان همدردم را برایت تعریف کنم ،شاید اینطوری بهتر بفهمی که بیماری اعتیاد چیه ...  این دوستم برایم تعریف میکردو میگفت :

سالها پیش از اینکه انجمن معتادان گمنام در کشور تاسیس بشه ، من معتاد به مواد مخدر شده بودم در اون زمان وضع مالی خوبی نداشتم تا اینکه یکی از آشناهامون که در خارج کار میکرد با من تماس گرفت و بر حسب تخصص شغلی که من داشتم از من دعوت بکار کرد، مجبور بودم پیشنهاد کار را بپذیرم ، ازطرفی پیش خودم گفتم با رفتن به کشور دیگه یه توفیق اجباری نصیبم میشه و مواد مخدر و اعتیادم را ترک میکنم .

اون زمان ما در یک شهرستان کوچک زندگی میکردیم . مقدمات سفر را مهیا کردم و خلاصه تا چشم بهم زدم روز رفتن فرا رسید . با چمدانم به طرف ایستگاه که در کنار جاده بود رفتم ، مقداری مواد داخل یک پاکت سیگار داشتم ، کمی از آنرا به اندازه نیازم در آوردم  و مصرف کردم بقیه مواد را که در پاکت سیگار بود مچله کردم و در  یک خرابه قدیمی که همانجا در حاشیه ایستگاه بود بردم و در گوشه آن خرابه انداختم ، حال عجیبی داشتم اینگار پاره ای از وجود من همراه با آن پاکت سیگار در آنجا ماوا گرفت . 

اتوبوس از راه رسید ، سوار شدم وقتی داشت حرکت میکرد من آخرین نگاه را به خرابه انداختم و پیش خودم گفتم ؛ خدا حافظ اعتیاد ... خدا حافظ مواد مخدر .

سه سال در خارج کار کردم طی این سالها پول خوبی درآوردم ، و طی این سه سال پاک ، پاک بودم ، اما پروژه ای که در آن کار میکردم تموم شد و من به کشور برگشتم .

سوار اتوبوس شدم و عازم شهرستان شدم و در همان ایستگاه پیاده شدم ، بعد از پیاده شدن چشمم به همان خرابه افتاد ، هنوز همانطور خرابه مانده بود ، فقط آشغال هایش بیشتر شده بود ،انگار یک احساس درونی، یک حس کنجکاوی بمن میگفت برو ببین هنوز پاکت مچاله شده سیگارت اونجاست ؟!... بدون اختیار و بدون اراده به طرفش رفتم یه راست به طرف گوشه خرابه رفتم ، آشغال ها را کنار زدم و ناگهان چشمم به همان پاکت سیگار افتاد ، فرسوده و کثیف شده بود اما طلق روی پاکت نگذاشته بود که به محتوای درون آن آسیب جدی وارد شود، پاکت سیگار را برداشتم

.

.

.

کنار ایستگاه روی نیمکت نشسته بودم .....  نمیدونم چند ساعت بود که اونجا بودم ، اما وقتی بخودم اومدم دیدم از محتوای مواد درون پاکت مصرف کردم و همین باعث شد که باز از فردای آنروز شروع به مصرف مواد مخدر کنم ... 

 

 https://telegram.me/nafasbenafas1

هرگز نگو دیر است ...
ما را در سایت هرگز نگو دیر است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzinhm59o بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 5 دی 1395 ساعت: 6:26