یادمه زمانی که اعتیاد داشتم به خانواده به دورغ گفته بودم دارم موادم رو ترک میکنم اما بیرون و خارج از خونه مصرف میکردم
وقتی میامدم خونه در حالی که نعشه بودم الکی ادای آدمهای خمارو در می آوردم مثلا خمیازه میکشیدم ... پاهام هی تکون میدادم ... با چوب کبریت یواشکی دماغمو تحریک میکردم و سپس چندتا عطسه پشت سرهم میکردم و رو به همسرم میکردم و میگفتم ... می بینی لامذهب عطسه خماری ها !...
خلاصه انقدر ادا بازی در میاوردم تا یه موقع احساس میکردم واقعا خمار شدم ... اینکه میگم احساس میکردم منظورم اینه که راست راستی خمار میشدم ...
نکته اینجاست که در زندگی گاهی ادای چیزی را که در میاری رفته رفته جزو شخصیتت میشه ... اگر فکر میکنی یه کار خوبه و داری اداشو در میاری عیبی نداره ادامه بده یه روزی میرسه که بدون ادا در آوردن دیگه جزو شخصیتت میشه
با ما در رادیو بهبودی همراه باشید
https://telegram.me/nafasbenafas1
برچسب : نویسنده : farzinhm59o بازدید : 93